آیت الله حائری شیرازی
لکه گیر قوی برای دل
روض? امام حسین (ع) قدرت لکهگیری اش بسیار زیاد است. هر چیزی که لکهاش را نمیتوان با آب خالی یا با حلّالهای قویتر شست، چارهاش روض? امام حسین (ع) است. قدرت روض? امام حسین (ع) خیلی زیاد است و لکههای دل را برطرف میکند.
آ?ت الله قاض? (رحمة الله علیه) :
در عزادار? و ز?ارت حضرت س?دالشهدا علیه السلام مسامحه ننما??د ، روضه هفتگ? ولو دو سه نفر باشد ، اسباب گشا?ش امور است و اگر هفتگ? هم نشد دهه اول محرم ترک نشود.
آ?ت اله بهجت (رحمة الله علیه) :
گر?ه بر س?د الشهدا علیه السلام از نماز شب با?تر است .
آ?ت الله ع?مه طباطبا??(رحمة الله علیه):
برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس اباعبدالله
شیخ جعفر شوشتری (رحمة الله علیه) :
کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند ، جداً نگران ایمان خود باشند!
نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است.
آیت الله علامه امینی (رحمة الله علیه) :
به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه ، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید.
آیت الله شیخ عبد الکریم حائری(رحمة الله علیه):
روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است.
حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله علیه) :
محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند .
کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع . همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است .
هنگام عزاداری انسان درِ دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند
آ?ت الله ع?مه طباطبا??(رحمة الله علیه) :
ه?چ کس به ه?چ مرحله ا? از معنو?ت نرس?د ، مگر در حرم مطهر امام حس?ن علیه السلام و ?ا در توسل به آن ،
«این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند ، ما را شفاعت میکنند».
آ?ت الله گلپا?گان? (رحمة الله علیه) :
دلم م? خواهد نام مرا هم جزء روضه خوان ها?حضرت س?د الشهداء علیه السلام ثبت نما?ند .
آیت الله بهاءالدینی (رحمة الله علیه) :
دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است…
نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود ، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است.
آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری (رحمة الله علیه) :
برای امام حسین علیه السلام هر کاری بکنی کم است
آیت الله بروجردی رحمه الله :
به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است ، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند.
آ?ت الله کمپان? (رحمة الله علیه) :
در مجلس روضه خوان? که داشتند ، مق?د بودند که خودشان پا? سماور بنش?نند و خودشان همه کفش ها را جفت کنند.
أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ
سه شهر در حادثه عاشورا از امام حسین(ع) تمکین نکردند که عاقبتشان به اختصار این است:
1- مردم مدینه در زمانی که باید از حسین(ع) تبعیت می کردند نافرمانی کردند.
وقتی که سیدالشهدا(ع) شهید شد پشت سر عبدالله ابن حنظله قیام کردند ولی از یزید شکست خوردند. سه روز جان،مال و ناموس مردم مدینه بر سپاه شام حلال شد. بسیار زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفتند و صدها یا هزاران فرزند نامشروع این حادثه، امروز در تاریخ به اولاد الحرّه مشهورند.
آن قدر مردم کشته شدند که خون، قبر پیامبر را نیز گرفته بود. تمام کسانی که زنده ماندند بر پیشانیشان داغ زدند و نوشتند: هذا عبد من عبید یزید؛این بنده ای از بندگان یزید است.....در تاریخ به فرمانده سپاه یزید لقب «مسرف» به معنی «خونریز بی حد و حصر» دادند
2- بعد از مدینه نوبت به مکه رسید.لشکر خونخوار یزید به رهبری حصین ابن نمیر در بالاى کوههاى مکه که مشرف بر خانه ها و مسجدالحرام بود، اجتماع کردند و با منجنیق، پیوسته سنگ و نفت بر مکه و مسجدالحرام مى افکندند. تاریخ می نویسد این قوم که به هیچ مبنایی اعتقاد نداشتند پارچه هایی از پنبه و کتان به نفت آلوده مى ساختند و بر خانه خدا مى انداختند و آنها را آتش می زدند تا آنکه کعبه معظّمه سوخت و بناى آن منهدم گشت و دیوارهاى آن فرو ریخت؛ خداوند بر مکیان رحم نمود و یزید به درک واصل شد و الا باید امروز در تاریخ از کشتار مردمان مکه داستانها می نوشتند.
3- کوفیانی که حاضر نشدند از سیدالشهدا(ع) تبعیت کنند بعد از حسین(ع)سه قیام کردند که هر سه قیامشان به غیر از شکست چیزی نداشت:
توابین یعنی همان مومنین وقت نشناس که حدودا 4000 نفر بودند؛ جز شکست و شهادت حدود 1000 نفرشان سودی نبرد.
مردم کوفه مختار را هم تنها گذاشتند.بنا بر اقوال مورخین، 6000 نفر از یاران مختار از مصعب ابن زبیر امان خواستند و مختار را تنها گذاشتند. مصعب دستور داد که همگی را گردن زده و آنها را به قتل رساندند. گفته شده که دو هزار نفر از این تعداد، عرب و چهارهزار نفر ایرانی بودند.
قیام سوم کوفیان هم که به رهبری زید فرزند امام سجاد بود جز شکست سود دیگری نبرد.
علامه شهیدی از کوفیان به "زبردست نوازان زیردست آزار" یاد می کند. مردمی که به امام حسین(ع)تمکین نکردند، اسیر دست حجاج ابن یوسفی شدند؛ که طبق گفته تاریخ، بیش از 100هزار نفر از مسلمانان را گردن زد.
این است عاقبت مردمانی که ولی به حق خود را به وقت نشناخته و تبعیت نکنند.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
عطش بسیاری اهل حرم را در برگرفته بود. حضرت امام حسین (ع) بر شتر مسناة سوار شد، به سوى فراتبه راه افتاد و برادرش عباس نیز با او همراه بود پس سوارگان لشگر پسر سعد لعنه اللّه راه بر او گرفتند و مردى از بنى دارم در میان ایشان بود. پس به لشکر گفت: واى بر شما! میانه او و فرات حائل شوید و نگذارید به آب دسترسى پیدا کند . حسین علیه السلام فرمود: بار خدایا! این مرد را به تشنگى دچار کن .
آن مرد دارمى ناپاک خشمگین شد و تیرى به جانب آن حضرت پرتاب کرد. آن تیر در زیر چانه آن حضرت فرورفت. حسین علیه السّلام آن تیر را بیرون کشید و دست زیر چانه گرفت. پس دو مشت آن جناب پر از خون شد. خونها را به هوا ریخت. سپس فرمود: بار خدایا! من به تو شکایت برم از آنچه این مردم درباره پسر دختر پیغمبرت رفتار کنند. از آن سو لشگر دور عباس علیه السلام را گرفته به او حمله ور شدند و ایشان به تنهایى می جنگید.
چون به نزدیک نهر رسید، چهار هزار نامرد که بر آن موکل بودند، آن غریب مظلوم را در میان گرفتند و بدن شریفش را تیرباران کردند. آن شیر بیشه شجاعت خود را بر آن سپاه بى قیاس زد و هشتاد نفر از ایشان را با تن تنها بر زمین افکند و خود را به آب رسانید. چون کفى از آب برگرفت که بیاشامد، تشنگى آن امام مظلوم و اهل بیت او را به یاد آورد. آب را ریخت و مشک را پر کرد و بر دوش خود کشید و در حالی که جنگ می کرد، متوجه خیمه هاى حرم شد. آن کافران بى حیا سر راه بر او گرفتند و بر دور او احاطه کردند و با ایشان محاربه مى کرد و راه مى پیمود. ناگاه یزید بن ورقا از کمین درآمد و حکم بن طفیل نیز او را مدد کرد. ضربتى بر آن سید بزرگوار زدند و دست راست او را جدا کردند. آن شیر بیشه شجاعت و نهال حدیقه امامت، مشک را بر دوش چپ کشید و شمشیر را به دست چپ گرفت و جهاد مى کرد و راه مى پیمود. ناگاه حکم بن طفیل ضربتى بر او زد و دست چپش را جدا کرد. آن فرزند شیر خدا، مشک را به دندان گرفت و اسب را مى دوانید که آب را به آن لب تشنگان برساند. ناگاه تیرى بر مشک خورد و آب بر زمین ریخت و تیر دیگر بر سینه او فرود آمد و از اسب به پایین افتاد. پس ندا کرد که : ای برادر مرا دریاب.
شمر را دیدم. جلوی در مغازهاش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک...
جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد.
جلوتر ، توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حُر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند.
حُر ، خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت:
"من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد !"
عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازهاش را پلمپ نکند.
زهیر ، محل نمی گذارد و می گوید:
"نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است - ویل للمطففین!"
پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجّهم را جلب میکند. نوشته:
"ثروت و خدمت زیاد با رأی به ابن زیاد".
حبیب می گوید:
امسال رقابت اصلی بین "عباس بن علی" و "عبیدالله بن زیاد" است.
میگویم:
ابن زیاد؟!
می گوید:
پول ، پسرجان!
گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکّه ها را از درِ ستاد می شنوی.
جلو دکّه می ایستم ، روزنامه ها را نگاه می کنم.
حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح بن ک !
خنده ام میگیرد . .
حرمله بن کاهل را که همه میشناسند.
تلفنم زنگ میزند.
- سلام بفرمایید
- سلام برادر !
یک جمله میخواستیم ماه محرّم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر ؛ شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟
جمله ی آقا را بزنید:
"یکی مثل من، با یکی مثل یزید بیعت نمیکند."
امام صادق علیه السلام:
مَنْ أَنْشَدَ فِی اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى عَشْراً کُتِبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی اَلْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى خَمْسَةً کُتِبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی اَلْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا اَلْجَنَّةُ
کسى که در مرثیه حسین بن على علیهما السّلام شعرى خوانده و خود گریه کرده و ده نفر دیگر را بگریاند بهشت بر ایشان واجب مىگردد و کسى که در مرثیه حسین علیه السّلام شعرى خوانده و خود گریه کرده و یک نفر دیگر را بگریاند بهشت براى هر دو واجب مىشود.
کامل الزیارات، جلد 1، صفحه 104
در مجلسی که بحث روز جامعه مطرح بود یکی از حاضرین گفت:
سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن
به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نکن،ما بی طرفیم، کار به کسی نداریم...
ناگهان شخصی دیگر که تا این لحظه سکوت کرده بود و فقط گوش می داد گفت:
زیارت عاشورا را خوانده ای...
دو دسته دارد یا سلام یا لعن؛
جامعه هم دو دسته دارد...
مورد سلام اهل بیت(ع) هستند و مورد لعنشان،
حسینیان ویزیدیان عاقبت هم دو دسته میشوند، بهشت و جهنم وسط ندارد.
گفت :
حتی بی طرف ها؟؟؟
گفت:
در زیارت عاشورا جوابت هست...
( و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله)
امام صادق(ع) آن بی طرف ها را هم لعن کرده...
البته زیاد هم بی طرف نبودند...
هر که در لشگر حسین(ع) نباشدیزیدی است خواه
در محفل شراب باشد یا محراب نماز...
گفت:
زمانه عوض شده ، فرق کرده...
گفت:
باز زیارت عاشورا جوابت را داده،(و آخر تابع له علی ذلک)
تا آخرالزمان هر کسی مثل این ها باشد لعن شده..
قرار نیست که فامیلیش یزیدی باشد
گفت:
با این حساب کل یوم عاشورا یعنی چه؟
گفت:
یعنی حسین زمان و شمر امروزت را بشناسی.
(((در هیئتی که بوی استکبار ستیزی))) نباشد ابن زیاد هم در آن هیئت سینه میزند.
گفت:
حسین زمان که در غیبت است؟
گفت:
اگر میخواهیم کوفی نباشیم باید بدانیم تا حسین نیامده، مسلم ولی امر است.
ببین چقدر گوش به فرمان ولی فقیه هستی...
سَدیر گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: ای سدیر، آیا هر روز قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر،
فرمود: چقدر شما جفاکارید! و سپس فرمود: در هر جمعه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر،
فرمود: در هر ماه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر،
فرمود: در هر سال زیارت می کنید؟ عرض کردم: گاهی زیارت می کنیم.
فرمود: ای سدیر، چقدر به حسین علیه السّلام جفا میکنید! آیا نمی دانی خداوند دو میلیون فرشته ژولیده موی و خاک آلود دارد که به طور مداوم بر حسین بن علی علیه السلام گریه میکنند و قبر او را زیارت می کنند و خسته نمی شوند؟
ای سَدیر، چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت کنی؟
عرض کردم: بین ما و قبر او فرسخ ها فاصله است! فرمود: به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام توجّه کن و بگو:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره می باشد. سدیر گفت: گاهی می شد که در یک ماه بیش از بیست بار این کار را انجام می دادم.
کافی، ج 4، ص 589
حضرت علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
اول: حسین (ع)
حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.
تا آخر میایستد.
خودش و فرزندانش شهید میشوند.
هزینه انتخابش را میدهد
و به چیزی که نمیخواهد تن نمیدهد.
از آب میگذرد، از آبرو نه...
دوم: یزید
همه را تسلیم میخواهد.
مخالف را تحمل نمیکند.
سرِ حرفش میایستد.
نوه پیغمبر را سر می?برد.
بی آبرویی را به جان میخرد
تا به چیزی که میخواهد برسد
سوم: عمرِ سعد
به روایتِ تاریخ تا روز 8 محرّم در تردید است.
هم خدا را میخواهد هم خرما را،
هم دنیا را میخواهد هم آخرت را.
هم میخواهد حسین (ع) را راضی کند هم یزید را.
هم عمارتِ ری را میخواهد، هم احترامِ مردم را.
نه حاضر است از قدرت بگذرد، نه از خوشنامی.
هم آب میخواهد هم آبرو.
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی است
که به هیچکدام از چیزهایی که میخواهد نمیرسد.
نه سهمی از قدرت میبرد نه از خوشنامی
ما آدمهایِ معمولی راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست!
بیش از همه از عمر سعد شدن باید ترسید...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تاریخ شهادت حضرت زهرا
نَصرٌ مِنَ الله و فَتحٌ قرِیب
نویسنده معروف آمریکایی شعرش را به مردم غزه تقدیم کرد
جنگیرها از چه روشهایی برای فریب استفاده میکنند
ادای احترام سردار قاآنی به مقام شهید یحیی سنوار
فیلم مقاومت راوی جنایات امروز صهیونیستها باشد
شهادت سنوار باعث توقف مقاومت نخواهد شد
عملیات بی سابقه
سفر قالیباف به لبنان پیامهای بسیاری داشت
[عناوین آرشیوشده]