سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه یکی از شما از چیزی که نمی داند، پرسیده شود، از گفتن «نمی دانم»خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]
 
جمعه 99 شهریور 7 , ساعت 11:37 عصر

اشعار برگزیده ویژه شب تاسوعا شهادت حضرت عباس (ع)

شمر را دیدم. جلوی در مغازه‌اش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک...

جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد.

جلوتر ، توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حُر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند.

حُر ، خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت:

 "من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد !"

عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازه‌اش را پلمپ نکند.
 
زهیر ، محل نمی گذارد و می گوید:

"نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است - ویل للمطففین!"

پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجّهم را جلب میکند. نوشته:

"ثروت و خدمت زیاد با رأی به ابن زیاد".

حبیب می گوید:

امسال رقابت اصلی بین "عباس بن علی" و "عبیدالله بن زیاد" است. 

می‌گویم:

ابن زیاد؟!

 می گوید:

پول ، پسرجان!

گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکّه ها را از درِ ستاد می شنوی.

جلو دکّه می ایستم ، روزنامه ها را نگاه می کنم.

حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح   بن   ک  !

خنده ام میگیرد . .

حرمله بن کاهل را که همه میشناسند.

تلفنم زنگ میزند.

- سلام بفرمایید
- سلام برادر !

یک جمله میخواستیم ماه محرّم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر ؛ شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟

جمله ی آقا را بزنید:

 "یکی مثل من، با  یکی مثل یزید بیعت نمیکند."



لیست کل یادداشت های این وبلاگ