معمولا نذرهایی که انسان میکند به صورت مشروط است یعنی مثلا نذر میکند که:
- اگر بیماریم معالجه شد
- اگر فرزندم در دانشگاه قبول شد
- اگر فلان خطر از من دور شد
- اگر به فلان خواسته ام رسیدم این کار را بکنم
بیشتر کارهایی که ما به عنوان نذر انجام می دهیم در:
- پختن غذا
- تهیه و پخش شُله زرد
- تهیه و پخش شربت و...خلاصه می شود.
زمانی مردم بسیار گرسنه بودند و نذری؛ صرفا در اطعام مردم خلاصه می شد اما با حضور و بروز تکنولوژی و رفاه عمومی مردم، باید در نذریها هم اتفاقهایی می افتاد که متاسفانه...
اگر نذر کنیم برای رفع بلا و رسیدن به کامیابی ها یا دوری از بیماری:
- یک ماه دروغ نگوییم
- یک ماه عصبانی نشویم
- یک ماه هر روز به پدر و مادرمان سر بزنیم
- یک ماه زودتر همه سرکار حاضر شویم
- یک ماه تمام کارهای خدماتی را انجام دهیم
- یک ماه برای رفتگر های محل غذا و نوشیدنی ببریم و...
و یا اینکه اگر قرار است از مال دنیوی ببخشیم:
- یک نیسان آسفالت نذرکنیم و در چاله های کوچه ها بریزیم
- یک ماه قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت کنیم
- صد جلد کتاب نهج البلاغه بگیریم و راه و رسم زندگی را هدیه بدهیم
- ده جفت کفش به کودکان بی بضاعت بدهیم
- صد عدد سطل زباله بگیریم و در خیابان ها بگذاریم
- دهها جمله و مقاله موفقیت بنویسیم و چاپ کنیم به مردم هدیه بدهیم
- ویزیت ده بیمار
- هزینه داروی ده بیمار
- صندلی های شکسته مدرسه
- لامپ های سر گذار و...
می تواند نذری خوب و البته بهتری باشد ....
بعد از واقعه عاشورا حدوداً سه مرتبه 3 گروه به ندای هل من ناصرٍ امام حسین علیهالسلام پاسخ دادند.
گروه اوّل توابیّن بودند؛
همونهایی که روز عاشورا و قبل از اون سکوت کردند، همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. 5000 نفر
«ولی دیر شده بود.»
گروه دوّم مردم مدینه بودند
بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود 10000 نفر
یزید گفت: لشکری که به مدینه حمله کنه 3 روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برایش حلاله.
آوردهاند اهلبیت امام سجاد(ع) رو در این زمان از مدینه خارج کردند [در یک صحرا]، تا در مدینه شاهد جنگ نباشند.
«امّا دیر شده بود.»
گروه سوّم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود 15000 نفر شکست خورد و حدود 7000 نفر هم از اسرا گردن زده شدند. مجموعاً حدود 20000 نفر کشته شد
«امّا دیر شده بود.»
مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین، همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند،
همه بعدها به کمک امام رفتند
«ولی دیر شده بود.»
امام سجاد هم استقبال خاصّی از این حرکتها نمیکردند.
«چون دیر شده بود.»
حدود 35000 نفر کشته شدند
«امّا دیر شده بود.»
خیلی فرق هست بین اون 72 نفری که به موقع به یاری امامشون رفتند
با این 35000 نفری که بعد از کشته شدن امام قیام کردند.
ما باید مراقب باشیم
از امام خودمون عقب نیافتیم.
???الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ
?هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجری شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.
5:47 اذان صبح
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نیز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
حدود 6
امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
7:06 طلوع آفتاب
کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ: بَیْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.
حدود 8
بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
حدود 9
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
حدود 10
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. ادامه مطلب...
به دستور عمربن سعد اشاره و ابراز کرد: عمر بن سعد دستور داد تا سر مبارک «امام حسین (ع)» را به کوفه نزد عبیدالله فرستادند و بر تن شهدای کربلا با اسبهای خود تاختند این پیکرهای عریان تا دوازدهم محرم زیر آفتاب قرار داشتند تا قبیله بنی اسد با کمک «امام سجاد (ع)» به دفن پیکرهای شهدا پرداختند گفتنی است لباس تن پیکرها را نیز به عنوان غنیمت جنگی برده بودند و یا از تن آنان دریده بودند. این در حالی بود که «امام حسین (ع)»کهنهترین لباسها را که حتی بخشهایی از آن را پاره کرده بودند زیر لباس خود پوشیدند تا از دست دشمنان در امان باشند، اما آنان حتی به لباس پاره و کهنه «سیدالشهدا (ع)» رحم نکرده بودند.
کاروان کربلا در روز یازدهم با شتران بی جهاز سوار شدند و با این سوگواران و غم دیدگان همانند افرادی خارجی رفتار کردند حتی در زمان ورود آنان به کوفه یک شب آنان را پست دروازههای شهر نگهداشتند.
عبید الله بن زیاد که شهادت «امام حسین (ع)» را موفقیت بزرگ دانسته و تلاش داشت تا واقعه کربلا را عادی و یک اتفاق ساده جلوه دهد و با فضاسازی و تبلیغات سنگین به این دروغ بزرگ پرداخت از سوی دیگر همین کوفیانی که برای «امام حسین (ع)» نامه نوشته بودند با تبلیغات ابن زیاد، کاروان کربلا و «امام حسین (ع)» را خارجی میپنداشتند لذا برخورد آنان با اسرای کربلا نیز بر همین منوال بود تا اینکه حضرت «زینب (ع)» و «امام سجاد (ع)» به سخنرانی پرداخته و حقیقت را آشکار کردند.
روایتی نیز وجود دارد که بیان کردهاند حضرت «زینب کبری (س)» در شب یازدهم محرم و پس از شهادت «سیدالشهدا (ع)» نماز شب خود را بپا داشتند، اما بخاطر غم، غصه فراوان و ضعف نماز را نشسته خواندند این امر نشان میدهد که ایمان و صبر این بانوی بزرگ تا چه حد بوده است، حضرت «زینب کبری (س)» دختر حضرت «فاطمه زهرا (س)» و «امیرالمومنین (ع)» همچنین ایشان خواهر «امام حسین (ع)» بودند، حضرت «زینب کبری (س)» نماز خواندند تا مسلمانان واقعی را از مسلمان نماها جدا کنند و یادآور شوند نوه و اهل بیت (ع) «پیامبراکرم (ص)» چه کسانی بودند و مردم بی بصیرت با این عزیزان چه کردند.
شام غربیان یک سنت است که بر گرفته از غم و غربت کاروان کربلا پس از شهادت «امام حسین (ع)» بوده شام غربیان در واقع یک مجلس روضه است لذا دوستدران «سیدالشهدا (ع)» بعد از اسارت به یاد کاروان کربلا شمع روشن میکنند، ولی بهترین اعمال این است که به خواندن زیارت عاشورا بپردازند و همانند حضرت «زینب کبری (س)» نماز شب بپا داشته شود در عین حال بر عزای «اهل بیت (ع)» اشک ریخته شود.
از حضرت «سجاد (ع)» نقل شده است پس از شهادت «امام حسین (ع)» اسب ایشان سر خود را به خون امام سوم شیعیان کشید و شیهه کنان به سوی خیمهها آمد با شنیده شدن صدای اسب «سیدالشهدا (ع)» زنان کاروان «امام حسین (ع)»متوجه شدند که «سیدالشهدا (ع)» به شهادت رسیده است و شروع به شیون و زاری کردند.
پ لشکر یزید بعد از اینکه «امام حسین (ع)» را به شهادت رساندند به دستور فرماندهان خود به غارت و آتش زدن خیمهها و آزار و اذیت خاندان نبوت پرداختند، آنان به سوی خیمههای «سیدالشهدا (ع)» روی آوردند و تمام وسایل، البسه و شتران را بردند.
در این حال اهل بیت «رسول اکرم (ص)» از خیمهها بیرون آمده و میگریستند.
البته در کتاب مقاتل پیرامون رویدادهای پس از شهادت «امام حسین (ع)» و این موضوع که دقیقا چه بر سر کاروان کربلا آمد چیزی بیان نشده، اما بر اساس روایات تاریخی کاروان کربلا در شب یازدهم محرم در خیمهای نیمه سوخته نگهداشته شدند و فردای آن روز آنان را به سوی کوفه روانه کردند.
شواهد نشان میدهد شب یازدهم محرم شبی سخت بر کاروان کربلا بود، زیرا همه در غم عزیزان خود بودند در عین حال غارت لباس و زیور الات کودکان و ترس آنان از حمله دشمن شرایط دشوار را بر کاروان تحمیل کرده بود. اهل بیت «امام حسین (ع)» شهدا را دیده و به سوگواری پرداخته بودند.
نمی دانم در کدام یک از این شب های محرم باید تو را یاد کنم؛ روز مسلم ابن عقیل چون تو فرستاده ( و میهمان ما بودی) یا روز حبیب ابن مظاهر،چون تو بهترین دوست بودی؟ یا روز قاسم چون تو قاسم بودی( اسمت قاسم بود) یا روز علی اکبر چون بدنت قطعه قطعه شد یا روز عباس چون تو حامل پرچم بودی و دو دستت قطع شد؟
?? چیزی که می دانم این است که گریه برای تو تمامی ندارد و از غیب تو حیرانیم....امسال هر وقت به عبارت"سلام بر اصحاب حسین " می رسیم تو را نیز یاد می کنیم،در محرم امسال ، در طغیان اشک عاشقان ، تأثیر شما کاملاً مشخص است....
سید سالار شهیدان امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا ؛ یک جور دیگر :
...شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم" بود...
ولی روز عاشورا میگوید: "بیائید به من
کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟"
"هل من ناصر ینصرنی؟؟؟"
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد...
و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی
در بین خبیث ها مانده باشد...
شب غربال میکند تا فقط صالحان در کنارش بمانند
و روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در
مقابل او ایستاده باشند...
دشمن همواره با سه عامل وارد کار میشود و در جامعه اسلامی دگرگونی ایجاد میکند و به هدف خود می رسد:
تطمیع؛
میدانید چه چیزی عمرسعد و شمری را که در حد مرجع تقلیدزمان خود بودند. در مقابل امام حسین ع قرار داد؟
میگویند عمرسعد به ملک ری طمع کرده بود.
شمر هم وقتی خواست سر امام را از بدن جدا کرد و بر سینه امام نشست و امام از باب اتمام حجت به او فرمود:
من انت فقد ارتقیت مرتقا عظیما؛ بر جایی نشستی که پیامبر ص بر آن بوسه می زد.
در جواب گفت: ان لم اقتلک فمن یاخذ الجایزه من یزید
اگر سرت را نبرم به جایزه یزید نمی رسم
تبلیغ
چنانکه شمر در صبح عاشورا صدا زد:
یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری
ای لشکریان خدا سوار بر اسبهایتان بشوید و بروید حسین ع را بکشید تا وارد بهشت شوید
کار به جایی رسید که 30000 نفر حسین ع را برای رضای خدا سر بریدند
تهدید؛
وقتی عبیدالله بن زیاد در کوفه اعلام کرد: کسی که به جنگ با حسین ع نرود. جان و مال و ناموسش در امان نیست. همه عازم کربلا شدند و برای قتل حسین ع شمشیر ساختند و شمشیرهای خود را صیقل دادند تا جایی که بازار آهنگران رونق خاصی گرفت و خرمافروشان کوفه تغییر شغل دادند و آهنگر شدند
آشنایی با واقعه عاشورا
عاشورا روز دهم ماه محرم است. شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال 61 هجری قمری است که با گاهشماری هجری خورشیدی این روز مطابق است با 21 مهر 59
در این روز امام حسین (ع) و یارانش در واقعه کربلا در جنگ با لشکر یزید به شهادت رسیدند و مسلمانان در آن روز سوگواری میکنند.
سابقه? سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی (ع) به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال 61 هجری میرسد.
اولین مراسم سوگواری را حضرت زینب (س) در مسجد کوفه بر امام حسین (ع) برگزار کرد. قبل از آن در کنار اجساد شهدا در کربلا برگزار شد.
روز دهم محرم، روز شهادت سالار شهیدان و فرزندان و اصحاب او در کربلا است. عاشورا در تاریخ جاهلیت عرب، از روزهای عید رسمی و ملی بوده و در آن روزگار، در چنین روزی روزه میگرفتند، روز جشن ملی مفاخره و شادمانی بوده است و در چنین روزی لباسهای فاخر می پوشیدند و چراغانی و خضاب میکردند.
در جاهلیت، این روز را روزه میگرفتند. در اسلام، با تشریع روزه رمضان، آن روزه نسخ شد.
در فرهنگ شیعی، به خاطر واقعه شهادت امام حسین (ع) در این روز، عظیم ترین روز سوگواری و ماتم به حساب میآید که بزرگترین فاجعه و ستم در مورد خاندان پیامبر (ص) انجام گرفته و دشمنان اسلام و اهل بیت (ع) این روز را خجسته شمرده به شادی میپرداختند، اما پیروان خاندان رسالت، به سوگ و عزا مینشینند و بر کشتگان این روز میگریند.
امامان شیعه، یاد این روز را زنده میداشتند، مجلس برپا میکردند، بر حسین بن علی(ع) می گریستند، آن حضرت را زیارت میکردند و به زیارت او تشویق و امر می کردند و روز اندوهشان بود.
از جمله آداب این روز، ترک لذتها، دنبال کار نرفتن، پرداختن به سوگواری و گریه، تا ظهر چیزی نخوردن و نیاشامیدن، چیزی برای خانه ذخیره نکردن، حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و ... است.
در دوران سلطه امویان و عباسیان، شرایط اجتماعی اجازه مراسم رسمی و گسترده در سوگ اباعبدالله الحسین (ع) را نمیداد، اما هرجا که شیعیان قدرت و فرصتی یافته اند سوگواری پرشور و دامنه داری در ایام عاشورا به راه انداختهاند.
از قرنها پیش عاشورا به عنوان تجلی روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است.
حسین بن علی(ع) در این روز، با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند با سپاه سنگدل و بیدین حکومت ستم یزدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی و حریت مبدل ساخت.
عاشورا گرچه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته که همه ساله دهه محرم و بویژه عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و همه، حتی غیر شعیه، در مقابل عظمت روح آن آزادمردان تعظیم میکنند.
امام حسین(ع) که به دعوت اهل کوفه از مکه عازم این شهر بود تا به شیعیان انقلابی بپیوندد و رهبری آنان را به عهده گیرد، پیش از رسیدن به کوفه، در کربلا به محاصره نیروهای ابن زیاد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسلیم و بیعت با حکومت غاصب و ظالم یزیدی را بپذیرد، سپاه کوفه با او جنگیدند.
حسین و یارانش روز عاشورا لب تشنه با رشادتی شگفت تا آخرین نفر جنگیدند و به شهادت رسیدند و بازماندگان این قافله نور، به اسارت نیروهای ظلمت درآمده به کوفه برده شدند. هفتاد و دو تن یاران شهید او، بزرگترین حماسه بشری را آفریدند و یاد خویش را در دل تاریخ و وجدان بشرهای فضیلت خواه، ابدی ساختند.
عاشورا در مقایسه با بسیاری از رخدادهای دیگر، حجم کمی از وقایع را به خود اختصاص داده و آغاز و انجام آن، در برهه ای کوتاه اتفاق افتاده است. اما یکی از حوادثی است که در طول تاریخ خویش، بیشترین توجه را به خود جلب کرده و علاوه بر نقش گسترده وتاثیر عمیق اجتماعی تاریخی خود، به صورت فرهنگی ویژه با ساختاری منحصر به فرد در آمده است.
تعداد زیادی از آهنگران برای لشکرهایی که به کربلا می رفتند شمشیر، نیزه و تیر می ساختند یا شمشیرهای آنان را تیز می نمودند و به زهر آغشته می کردند تا در جنگ با حضرت امام حسین (علیه السلام) مسلح باشند.
در کتاب وسیل? الدارین فی أنصار الحسین رونق بازار آهنگران برای ساخت شمشیر و نیزه برای جنگ با حضرت سیدالشهداء(علیه السّلام) چنین گزارش نموده است:
«و قیل: إنه من الیوم السادس من المحرم کان سوق الحدادین بالکوف? قائما علی ساق لهم: و هج و رهج و وجب? و جلب? فکل من تلقاه إما أن یشتری سیفا أو رمحا أو سهما أو سنانا و یحدّدها عند الحداد و ینقعها بالسم لإراق? دم ریحان? الرسول و مهج? فؤاد البتول و کانت السهام کلها مسموم? و بعضها ذو شعب? أو شعبتین و بعضها ذو ثلاث شعب.
أما السهم الّذی وقع فی نحر الطفل الرضیع فکان ذا شعبتین فذبحه من الورید إلی الورید و أما السهم الّذی وقع علی قلب الحسین(روحی له الفداء) فکان له ثلاث شعب فخرق أحشاءه و خرّق قلبه الشریف حتّی خرج من قفاه.»
وسیل? الدارین فی أنصار الحسین، صفحه 78 – 79 - موسوع? کربلاء، جلد 1،صفحه 622
و نقل شده است: از روز ششم محرم بازار آهنگران در کوفه به زور آنان برپا بود: شعله های آتش، گرد و غبار، داد و فریاد. هر کسی که می دیدی شمشیر، نیزه، پیکان و سرنیزه می خرید و آن را نزد آهنگر تیز می کرد و برای ریختن خون ریحانه رسول خدا و جگرگوشه فاطمه (سلام الله علیها) با سم آغشته می کرد. همه تیرها با سم آغشته شده بود. بعضی از آنها یک یا دو شاخه داشت و بعضی دیگر سه شاخه بود.
در مورد پیکان که در ذبح طفل شیرخوار رخ داده است آن دو شعبه بود و از گوش تا گوش سرمبارکشان جدا شد. اما تیری که بر قلب حسین (روحی له الفداء) اصابت کرد، سه شاخه بود که شکم و قلب مبارک حضرت را دریدند تا اینکه از پهلوی مبارکشان خارج شد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نویسنده معروف آمریکایی شعرش را به مردم غزه تقدیم کرد
جنگیرها از چه روشهایی برای فریب استفاده میکنند
ادای احترام سردار قاآنی به مقام شهید یحیی سنوار
فیلم مقاومت راوی جنایات امروز صهیونیستها باشد
شهادت سنوار باعث توقف مقاومت نخواهد شد
عملیات بی سابقه
سفر قالیباف به لبنان پیامهای بسیاری داشت
خطری نبود، خطری نیست
مسابقه ادبی دلنوشته برای سید عزیز مقاومت، سیدحسن نصرالله
[عناوین آرشیوشده]