سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با حق درآویخت ، خون خود بریخت . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 102 مرداد 24 , ساعت 7:17 عصر

آقانورالدین عراقی علامه‌ای حکیم و فهامه‌ای عظیم محسوب می‌شود که قطب دایره‌ رموز و اخبار قرآنی و عالی‌ترین مظهر مَلَکات رحمانی در طول زندگانی بود. مجتهد کبیری که مو به موی سرگذشتشان برای عاشقان، انیس برای سالکان، استاد و برای اهل زمان، عبرت و پندی سترگ و مرشدی بزرگ است.

آرامگاه آقا نورالدین عراقی

آیت‌الله آقانورالدین نوری عراقی، به سال 1278 قمری در شهر اراک پا به عالم وجود نهاد و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه سپهدار اراک شروع کرد و از محضر اساتید فن و فضلای عالیقدر وقت از جمله مرحوم آخوند ملا «محمد امین» استفاده کرد. وی در سال 1303 قمری برای تکمیل معلومات عالیه خویش به نجف اشرف مهاجرت کرده و از محضر اساتید بزرگ چون میرزا حبیب‌الله رشتی، آیت‌الله خراسانی (آخوند ملاکاظم)، حاج میرزا حسین و حاج میرزا خلیل بهره کافی در راه تکمیل معلومات خویش برداشتند. در فلسفه و کسب علوم عقلیه نیز راهی پیموده و به مقصود نائل شدند و در سال 1307 با کسب مقام اجتهاد به وطن مالوف مراجعت کردند.

آن بزرگوار در جریان مشروطیت در صف اول این قیام بزرگ قرار داشته و در تمامی صحنه‌های اجتماعی رهبریت عامه مردم را عهده‌دار و در جنگ دوم جهانی پناه و حافظ مردم این خطه در برابر تجاوز اجانب بودند. وی بالغ بر 20 تقریر و تألیف دارند که برخی چاپ، منتشر و برخی به‌صورت دست‌نویس است از آثار برجسته و پربرکت معظم‌له یکی این است که بنابر نوشته خود آن مرحوم چون در آن زمان از طرف بعضی افراد معترض اشکالاتی به قرآن مجید وارد می‌شد، دایر بر اینکه در قرآن مطالبی است که عقل نمی‌تواند قبول کند و برخی از مطالب قرآن جنبه خرافی دارد. لذا آن مرد بزرگ، عالم فیلسوف و عارف، در اثنای همان سفر علی‌رغم همه مشکلات و ناراحتی‌ها، تصمیم می‌گیرند که آیات کریمه قرآن را از دیدگاه عقل سلیم و علیم مورد بررسی قرار داده و مطالبی را که موافق با عقل است توضیح دهند و نیز مطالبی را که دست عقل از دامن آنها کوتاه است مخالف نبودشان را با عقل روشن کند.

آیت‌الله آقا نورالدین به کارگزاران حکومتی اعتنا نمی‌کرد، ملاک و معیار برتری افراد را خداترسی و تقوا می‌دانست، با همه مردم به‌صورت برابر برخورد می‌کرد و همه را به دیده احترام می‌نگریست. این شیوه، خلق و خوی اجداد طاهرینش را در اذهان تداعی می‌کرد. او با محرومان، به عنایت و حمایت و با اهل غرور و گناهکاران و رشوه‌خواران و رباخواران، به تحذیر رفتار می‌کرد، وی به دیدار عمال دولت وقت یا بازدید صاحب منصبان عالی رتبه نمی‌رفت و روی خوشی به این‌گونه افراد نشان نمی‌داد. از حال فقیران، بینوایان و یتیمان پرس و جو می‌کرد و با حالتی توأم با مهر، مودت و سخاوت به امورشان رسیدگی و در واقع، اوقات خویش را وقف آسایش این‌گونه افراد می‌کرد. به همین دلیل، تمامی اقشار جامعه شیفته اخلاقش گشته و به او به چشم پدری مهربان و دلسوز می‌نگریستند که مدام در حال احوالپرسی و اعانت به اولاد خویش به سر می‌برد.

کوه و کاه در مقابلش یکسان بود و مظاهر دنیایی و جلوه‌های فریبنده مال و منال آن، در وی اثر نمی‌کرد و به ارباب دنیا بی‌اعتنا بود و آنچه به دست می‌آورد، به مستحقین می‌بخشید و رضایت خداوند را در هر کاری طلب می‌کرد و تمام واکنش‌هایی که در برابر حوادث و مسائل داشت، بر همین مبنا بود. به هنگام بخشش‌های مالی و کمک کردن به افراد، اخلاقی توأم با خوشرویی و کوچک شمردن انعام خود و تکریم و احترام طرف مقابل از خود بروز می‌داد. هرکس از وی درخواستی می‌کرد، بدون هیچگونه مضایقه‌ای، در صورتی که با موازین شرعی و مبانی دین مبین اسلام تضادی نداشت، برآورده می‌کرد. بزرگواریش در افقی وسیع، درخشندگی داشت و مهر و عطوفتش که از ایمان و پارسایی او منشأ می‌گرفت، آن چنان اثرگذار بود که حتی آلودگان به گناه و افرادناآگاه را از خواب غفلت بیدار می‌کرد و آنان را به سوی فضیلت و خوبی‌ها سوق می‌داد و در مخالفت با فرقه‌های ضاله و گروه‌های مخالف، وقار و متانت و نیز احترام دیانت را حفظ می‌کرد.

آقا نورالدین به دلیل کمالات معنوی و پیمودن مسیر حق و انس با مردم، جایگاه اجتماعی مهمی در اراک و توابع استان مرکزی به دست آورد و اقشار گوناگون مردم، تکریم وی را وظیفه خود می‌دانستند.مردم از شدت علاقه‌ای که نسبت به وی داشتند، تا مدت‌ها بعد از ارتحالش، تصویرش را در خانه‌های خود نگاه می‌داشتند. به دلیل همین جایگاه مردمی و مذهبی خاصی که آقا نورالدین داشت، سران دولتی و نظامی وقت درباره اصلاح امور اراک، در تنگناها به او رجوع می‌کردند و اگر می‌خواستند برای حفظ امنیت و ثبات شهر، مردم را به همکاری فرا بخوانند، از نفس گرم و مؤثر این مجتهد والا مقام استمداد می‌طلبیدند. «آقا نورالدین» مرجع دینی مردم اراک بود. مردم به او عشق می‌ورزیدند. او سالیان دراز به ارشاد مردم و حل مشکلات آنان مشغول بود و سرانجام در روز جمعه هفتم رجب سال 1341 ه.ق به سوی سرای جاوید شتافت و در جوار قدسیان و عرشیان آرام گرفت.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ