سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بپرس و خودداری مکن و شرم مدار که این دانش را نه متکبّر و نه کمرو فرا نمی گیرند . [امام باقر علیه السلام ـ در پاسخ به پرسشهای ابو اسحاق لیثی ـ]
 
یکشنبه 94 مهر 12 , ساعت 2:40 عصر

وضو گرفته ام از بهرت ماجرا بنویسم 

منا که برف نمی آید، این سپیدی مرگ است چه سان ز مرگ رفیقان با صفا بنویسم؟


وضو گرفته ام از بهرت ماجرا بنویسم
قلم به خون زده ام تا که از منا بنویسم

به استخاره نشستم که ابتدای غزل را
ز مانده ها بسرایم؟ ز رفته ها بنویسم؟

نه عمر نوح، نه برگ درخت های جهان هست
بگو که داغ دلم را کی و کجا بنویسم؟

مصیبت عطش و میهمان کشی و ستم را
سه مرثیه ست که باید جداجدا بنویسم

چگونه آمدنت را به جای سر در خانه
به خط اشک به سردی سنگ ها بنویسم؟

چگونه قصه مهمان کشی سنگدلان را
به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم؟

منا که برف نمی آید، این سپیدی مرگ است
چه سان ز مرگ رفیقان با صفا بنویسم؟

خبر ز تشنگی حاجیان رسید و دلم گفت:
خوش است یک دو خطی هم ز کربلا بنویسم:

نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر
یکی به بند و یکی روی نیزه ها بنویسم

نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه ساله
چه را ز ناله زنجیر و زخم پا بنویسم

به روضه خوان محل گفته ام غروب بیا تا
تو از خرابه بخوانی... من از منا بنویسم...

حامد عسکری 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ