سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلیمان میان پادشاهی و مال و دانش مخیّر شد، پس دانش را برگزید و با این انتخابش ، دانش و مال و پادشاهی به او بخشیده شد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 , ساعت 8:27 عصر

سلام به همه دوستان این اندر احوالات دوسداران امام زمان

**********

مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابیدر تعبیری زیبا از وظایف منتظران در دوران غیبت می‌فرماید  


 پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردمخودش هم رفت

 پشت پرده.http://barangi.persiangig.com/yamahdi/miaiad.gif

 از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب

 کند... 


یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت. سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش

گفته  خانه را مرتب کنیدیکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و

فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کندیکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع

 کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم

اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده. تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا

 رامی‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد


هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید. دلش هم تنگ نمی‌شد
. می‌دانست که آقاش همین ‌جاست


توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم

آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود

 

وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد


 
ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد


زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش


شرور که نیستی الحمدلله. گیج و خنگ هم نباش


نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن


خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید



لیست کل یادداشت های این وبلاگ