سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که دورى سفر را یاد آرد ، خود را براى آن آماده دارد . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 102 مهر 27 , ساعت 12:17 عصر

به گزارش مشرق، کانال حرف حساب در ایتا مطلبی با عنوان می‌خوام گمنام بمیرم را که برگرفته از کتاب کوچه نقاش‌ها | خاطرات سید ابوالفضل کاظمی نوشته راحله صبوری است منتشر کرد:

من و اصغر [شهید علی‌اصغر ارسنجانی] زیر سقف آسمان شلمچه قدم می‌زدیم. آسمان پرستاره و سیاه بود.

یک جا ایستادیم. داشتم آسمان را نگاه می‌کردم که اصغر یکدفعه دست بُرد تو یقه‌اش و پلاکش را کند و تو دستش گرفت.

تعجب کردم؛ گفتم: «چیکار می‌کنی اصغر؟!»

با حالت عجیبی که هرگز تا آن موقع ندیده بودم، گفت: «شهادت هم یک‌جور شهوته!

می‌خوام گمنام بمیرم تا اسیر این شهوت نباشم.»

این حرف‌های عارفانه از اصغر بعید نبود؛ اصغر طی طریق کرده بود؛ اما فکر نمی‌کردم این‌قدر از دنیا دل کنده باشد.

همین‌طور که نگاهش می‌کردم، پلاکش را انداخت تو کانال ماهی.

با ناراحتی گفتم: «بابا! اصغر! چیکار کردی؟ اگه طوریت بشه با همین پـلاک پیدات می‌کنن؛ چرا انداختیش؟»

گفت: «حتی به این هم نمی‌خوام وابسته باشم.»

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ