نظافت
من اخلاق الانبیاء التنظافت
از اخلاق پیـامبـران, نظافت و پـاکیزگــ ى است.
امین و امیـن نمـا
لـم یخنک الامیـن و لکـن ائتمنت الخــ ائن.
امین به تو خیانت نکرده (و نمى کند) و لیکن (تو) خائن را امین تصور نموده اى .
مقام برادر بزرگتر
الاخ الاکبر بمنزلة الاب.
برادر بزرگتر به منزله پدر است.
دوست ودشمن هر کس
صدیق کل امرء عقله و عدوه جهله.
دوست هرکس عقل او, و دشمنش جهل اوست.
دوستى با مردم
التودد الى الناس نصف العقل.
دوستى با مردم, نیمى از عقل است.
بدى قیل و قال
ان الله یبغض القیل والقـال واضـاعة المـال و کثـرة السـؤال.
بدرستى که خداوند, داد وفریاد وتلف کردن مال و پرخواهشى را دوشمن مى دارد.
زیارت امام رضا علیه السلام -برائت از آتش
کسانی توفیق زیارت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه را پیدا می کنند و کسانی نیز در آرزوی زیارت آن مشاهد ملک پاسبان در تب وتاب می سوزندو در انتظارند که عنقای توفیق بر بام سعادت آنان بنشیند.این مطلب برای کسانی است که شوق زیارت امام رضا علیه السلام در دل دارند و دوستانشان به سفر مشرف می شوند.
شهید دستغیب در کتاب داستانهای شگفت انگیز ص 165نقل میکند:
حیدر آقا تهرانی گفت: در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت امام رضا علیه السلام مشرف بودم . پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید شده و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود را دیدم؛ حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت .
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛ او را در بلند شدن یاری کردم و آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش برسانم .
ـ گفت: حجرهام در مدرسه خیرات خان است .
او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقهام شد؛ به طوری که همه روزه میرفتم و او را در کارهایش یاری میدادم . روزی نام و محل و حالاتش را پرسیدم .
گفت: نامم ابراهیم است و اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب میدانم. ضمن بیان حالاتش گفت: من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف میشوم و مدتی توقف کرده و باز به عراق باز میگردم .
در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود، دو مرتبه پیاده مشرف شدهام . در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من همسن بودند و رفاقت و صداقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم، مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمیتوانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند .
هنگام وداع با من گریستند و گفتند: تو جوانی و سفر اول توست و پیاده و به زحمت میروی؛ پس حتماً مورد نظر واقع میشوی؛ حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام نموده و در آن محل شریف یادی از ما بنمایی .
پس آنها را وداع نموده، به سمت مشهد حرکت کردم . پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی شدید به حرم مطهر مشرف شدم . پس از زیارت، در گوشهای از حرم افتادم و حالت از خود بیخودی و بیخبری به من عارض شد؛ در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکشان رقعهای میدادند و چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمودند .
ـ پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
ـ حضرت فرمودند: یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت !
ـ عرض کردم این کار، مناسب حضرت نیست خوب است به دیگری امر فرمایید تا این رقعهها را تقسیم کند .
ـ حضرت فرمودند: این جمعیت همه به امید من آمدهاند و خودم باید به آنها برسم .(سایت بحار: معنی امام رئوف را می فهمید.)
پس از آن یکی از رقعهها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته بود:
برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنه و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله» ؛
خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت منم فرزند رسول خدا .
خدایا توفیق زیارت عتبات عالیات و مشاهد مشرفه را برای همه ما مکررا فراهم بگردان
اربعین |
اربعین |
اربعین |
اربعین |
اربعین |
اربعین |
اربعین |
اربعین |
زیارت اربعین
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛
سلام بر ولى خدا و دوست او
اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ ؛
سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او
اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ
سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش
اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ
سلام بر حسین مظلوم و شهید
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاریها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید
اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ
خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیدهات و فرزند برگزیدهات بود که کامیاب شد
بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ
به بزرگداشت تو، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى
وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ
و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند
وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ
و میراثهاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى
فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ
او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانهاى (براى کسى) نگذارد و بیدریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد
لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى؛
تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.
وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ
و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،
وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ
و تو و پیامبرت را به خشم آوردند
وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ
و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مىکشیدند
الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ
و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد
اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً
خدایا آنان را لعنت کن به لعنتى وبال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء
اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ
گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانتدار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى
حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ
و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعدهاى که به تو داده،
وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ
و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا،
وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،
و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت
وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ
و خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،
اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
خدایا من تو را گواه مىگیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.
اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،
گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحمهایى پاکیزه
لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،
که آلودهات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگیهایش و در برت نکرد از لباسهاى چرکینش
وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،
و گواهى دهم که به راستى تو از پایههاى دین و ستونهاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی
وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،
و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافتهاى
وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى
و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانههاى هدایت
وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ
و رشتههاى محکم (حق و فضیلت) و حجتهایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم
وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ،
و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است
وَ اَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ،
و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ،
پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روانهاى شما
وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.
و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان.
آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
آمین اى پروردگار جهانیان.
اربعین در فرهنگ عاشورا
در فرهنگ عاشورا، اربعین به چهلمین شب شهادت حسین بن علی(ع) گفته میشود که مصادف با روز بیستم ماه صفر است. از سنتهای مردمی گرامی داشت چهلم مردگان است، که به یاد عزیز فوت شده خویش، خیرات و صدقات میدهند و مجلس یاد بود بر پا میکنند، در روز بیستم صفر نیز، شیعیان، مراسم سوگواری عظیمی را در کشورها و شــــهرهای مختلف به یاد عاشورای حسینی بر پا میکنند. عاشقان و پیروان آن امام، در سحال اســـــرار اربعین به ذکر پرداخته و باران اشکبار چشم خویش را با مظلومیت حسین و یارانش پیوند می زنند. این راه، راه تداوم عشق است و بی گمان هیچگاه بی رهرو نخواهد بود.
نخستین اربعین
در نخستین اربعین شهادت امام حسین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی موفق به زیارت تربت و قبر سید الشهدا شدند. بنا به برخی نقلها، در همان اربعین، کاروان اسرای اهل بیت (ع) دربازگشت از شام و سر راه مدینه، از کربلا گذشتند و با جابر دیدار کردند. البته برخی از مورخان نیز آن را نفی کرده و نپذیرفته اند، از جمله مرحوم محدث قمی در «منتهی الامال» دلایلی ذکر میکند که دیدار اهل بیت از کربلا در اربعین اول نبوده است. به هر حال، تکریم این روز و احیای خاطره غمبار عاشورا، رمز تداوم شعور عاشورایی در زمانهای بعد بوده است.
اربعین و عرفان
اربعین از رازهای هستی، خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نیست. البته چه بسا، با توجه به ویژگى هاى انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه معنوى و تعمیق آن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند مى شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعین) جایگاه ویژه اى دارد. چله نشینى براى رفع حاجات، حفظ کردن چهل حدیث، اخلاص چهل صباح، کمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از این نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسی (ع) را قابل استماع کلام بی واسطه خداوند میکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «… و اذا واعدنا موسی اربعین لیله »
پیامبر حکیم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه»: هر کس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حکمت را از قلبش بر زبانش جارى مى سازد.»
صاحب مرصاد العباد، عارف نامی نجم الدین شیرازی نیز گفته است: "و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست." چنانکه در حدیث صحیح آمده است:
ان خلق احدکم بجمع فی بطن امه اربعین یوما ثم یکون علقه مثل ذلک.
و خواجه علیه السلام ظهور چشمه های حکمت از دل بر زبان را اختصاص اخلاص اربعین صباحا فرموده است، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به اربعین صباحا کرد و از این نوع بسیار است."
زندگی نامه ادوآردو آنیلی
«ادواردو آنیلی» در ژوئن؟؟?? در نیویورک از پدری مسیحی و مادری یهودی پا به عرصه دنیا گذاشت. مادر وی «مارلا کاراچولو»، یک پرنسس یهودی بود و پدرش سناتور «جیووانی آنیلی»، مرد ثروتمند و معروف ایتالیایی بود. وی مالک کارخانهجات اتومبیلسازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو و آیوکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای پرتیراژ "لاستامپا" و "کوریره دلاسرا"، باشگاه اتومبیلرانی فراری و باشگاه فوتبال یوونتوس بود. میزان ثروت و نفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانههای ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام میبرند.
src=http://flashmanavi.persiangig.com/madahiflash2/zaker-ghahr.swf
width=133 height=110 type=application/x-shockwave-flash
wmode="transparent"></P>
روایتی در مورد نشانه های ظهور
رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی در مورد نشانه های ظهور مهدی روحی له الفداء می فرمایند:
سیاتی زمان علی امتی لا یبقی من القران الا رسمه و لا من الاسلام الا اسمه یسمون به وهم ابعد الناس منه مساجد هم عامره و هی خراب من الهدی فقهاء ذلک الزمان شرفقهاء تحت ظل السماء منهم خرجت الفتنه و الیهم تعود. (3)
بزودی زمانی بر امت من فرارسد که از قرآن جز رسم و از اسلام جز اسم باقی نماند آنان به نام مسلمانان خوانده می شوند در حالی که دورترین مردم از اسلام اند مساجد آنان آباد و از هدایت خراب (خالی) است فقهای آن زمان بدترین فقها در زیر آسمان اند فتنه از ایشان آغاز می شود و به آنان باز می گردد
منابع
.( ?) بحار النوار ج 52 / ص 190.
امام رضا علیهالسلام : إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِکمَةِ
سکوت، درى از درهاى حکمت است.
الکافی : ج 2 ، ص 113 ، ح 1 (موسوعة العقائد الإسلامیة : ح 1658)امام رضا علیهالسلام : إنَّ الصَّمتَ یُکسِبُ المَحَبَّةَ إنّه دَلیلٌ على کُلِّ خَیرٍ
سکوت، دوستى مىآورد و راه هر خیرى است.
الکافی : ج 2 ، ص 113 ، ح 1 (موسوعة العقائد الإسلامیة : ح 1658)
یا حسین (ع)
کس چون تو طریق پاک بازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا،کسی چون تو شگفت
حیثیّت مرگ را به بازی نگرفت
از سخنان امام حسین (ع)
از از سخنان امام حسین (ع) در متغیربودن دنیا و فنای آن
ای مردم !بدانید که دنیا خانه ی فنا و زوال است . مردم خود رااز حالی به حالی دیگر تغییر می دهند، شما احکام اسلامی فراگرفتید و قرآن تلاوت نمودید و دانستید که محمد (ص) فرستادهی خدا است . با همه ی اینها برای کشتن فرزندش ظالمانه و ناجوانمردانه هجوم آورده اید .ای مردم !آیا نمی بینید که
چگونه آب فرات موج می زند ، گویی سینه و شکم ماهیان است ، و این آب را یهود و نصاری و خوک ها و سگ ها می آشامند ، ولی فرزندان پیامبر (ص) از تشنگی هلاک می شوند .
از سخنان امام حسین (ع) درباره مرگ و دشواری های آن
مردم ! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم و از روزها و ایام او(لحظات مرگ و جان کندن )می ترسانم ، و نشانه های اورا به شما نشان می دهم . گویی مرگ با آن قیافه ی وحشتناک و حضور نا مطلوب و طعم ناگوار خویش به جانتان پنجه انداخته و شما را در آغوش گرفته وبین شما و کارتان فاصله افکنده است . پس (با این حال) باز هم در طول عمرتان فقط به فکر و سلامتی جسم خود باشید !
گویی که ناگهان ، گرفاتر مرگ شده اید،مرگی که شما را ازروی زمین به دل آن خواهد کشید و از بالای آن به پایین خواهد آورد ، و از انس و آشنایی به وحشت و ترس خواهد کشاند و از ایمنی و امان و روشنی ، به تاریکی خواهد برد ،و از وسعت و فراخی به تنگی خواهد کشید.آن جا یی که هیچ دوستی ، دیدار کننده و هیچ مریضی ، ملاقت کننده و هیچ فریادکننده ای فریاد
رسی ندارد . خداوند ما و شما را برلحظات سخت آن روز یاری رساند و از عقاب آن نجاتمان دهد و ثواب فراوانی به ما و شما عنایت فرماید.
سلام بر بازدیدکنندگان عزیز این وبلاگ، قبل از بیان موضوع از شما تشکرم می کنم .من این قسمت را به خاطر این اضافه کردم زیرا این روزها صحنه های فجیعی از روزگار دیدم که بسیار
ناراحت شدم . وضعیت های نابسامانی ازلباس و قیافه ی یک مسلمان ،گذاشتن آهنگهای مبتذل در اتومبیل ، گذراندن وقت در جوار ناحرم و........ آن هم در ماه محرم .
امیدوارم که انشاالله این جوان ها به طرف خدا بروند.در آخر چند دعا می کنم شما اگر دوستدارید با من زمزمه کنید:
خداوندا! فرج امام عصر (عج) برسان .الهی ... آمین...
خداوندا !به پسران جوان غیرت و به دختران جوان عفوت عطا بفرما. الهی ... آمین...
برای قبولی دعا یکبارسوره حمد و یکبار سوره توحید و برای تعجیل در ظهور دعای فرج را بخوانید . (صلوات فراموش نشود )
التماس دعا
1) سه چیز نشانگر رای درست است : خوش برخوردی ، خوب گوش دادن به سخن و خوب پاسخ دادن .
2) پرهیزکار را سه نشانه است : اخلاص در عمل ، کوتاهی آرزو و بهره گرفتن از فرصتها .
3) هیچ تجارتی چون عمل صالح نیست و هیچ سودی همچون ثواب نباشد .
4) اعمال دنیا تجارت آخرت است .
5) به دست آوردن حسنات از بهترین درآمد هاست .
6) خیرخواهی ( و یکرنگی ) محبت به بار می آورد .
7) در مردمی که نه خود نصیحت کننده هستند و نه نصیحت کنندگان را دوست دارند خیری نیست .
8) برادر تو آن کسی است که گاه سختی تنهایت نگذارد و به هنگام گناه از تو غافل نشود و هرگاه از او چیزی می پرسی فریبت ندهد .
9) برادرت را خالصانه نصیحت کن ، خواه آن نصیحت خوشایند باشد یا ناخوشایند .
10) خیرخواهی ( و یکرنگی ) خود را نثار دوستت کن و کمک و یاریت را نثار آشنایت و خوشرویی ات را نثار همه ی مردم .
11) خیرخواه ترین مردم کسی است که نسبت به خودش خیرخواه تر و در برابر پروردگارش مطیع تر باشد .
12) کسی که تو را به خودسازی فرمان دهد سزاوارترین کسی است که اطاعتش کنی .
13) دلسوزترین مردم نسبت به تو کسی است که در راه اصلاح نفست به تو بیشتر یاری رساند و تو را در دینت بیشتر نصیحت کند .
14) برادر حقیقی تو آن کسی است که از لغزشت درگذرد ، نیازت را برآورد ، پوزش تو را بپذیرد ، ترس را از تو دور کند و آرزویت را برآورد .
15) دنیا خوابی است و فریفته شدن به آن مایه ی پشیمانی است .
16) ادای حقوق برادران ، برترین اعمال پرهیزکاران است .
17) دنیا از آن کسی است که آن را رها کند و آخرت برای کسی است که آن را بجوید .
18) دنیا میدان به خاک افتادن خردهاست .
19) بدترین برادر آن است که مایه ی رنج و زحمت آدمی باشد .
20) شما را از دنیا پرهیز می دهم ، زیرا دنیا منزلی است که باید از آن کوچ کرد و سرای ماندن نیست .
می خورد بر بام خانه
یادم آرد کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک روز غمگین گرم و خونین
لرزش طفلان نالان زیر تیغ و نیزه ها را
باز باران با صدای گریه های کودکانه
از فراز گونه های زرد و عطشان با گهرهای فراوان
می چکد از چشم طفلان پریشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پیچ و خمی در حسرت لبهای ساقی
چشم در چشمان آ رام و سنگین
می چکد آهسته از چشمان سقا بر لب این رود پیچان
باز باران با ترانه
آید از چشمان مردی خسته جان
هیهات بر لب
از عطش در تاب و در تب
نرم نرمک می چکد این قطره ها روی لب شش ماهه طفلی رو به پایان
مرد محزون دست پر خون
می فشاند از گلوی نازک شش ماهه بر لب های خشک آسمان
با چشم گریان
باز باران
باز هم اینجا عطش، آتش، شراره
جسم ها افتاده بی سر پاره پاره
....می چکد از گوش ها باران خون و کودکان بی گوشواره
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نویسنده معروف آمریکایی شعرش را به مردم غزه تقدیم کرد
جنگیرها از چه روشهایی برای فریب استفاده میکنند
ادای احترام سردار قاآنی به مقام شهید یحیی سنوار
فیلم مقاومت راوی جنایات امروز صهیونیستها باشد
شهادت سنوار باعث توقف مقاومت نخواهد شد
عملیات بی سابقه
سفر قالیباف به لبنان پیامهای بسیاری داشت
خطری نبود، خطری نیست
مسابقه ادبی دلنوشته برای سید عزیز مقاومت، سیدحسن نصرالله
[عناوین آرشیوشده]