سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این تویی که اغیار را ازدل های دوستانت زدودی تا آن که جز تو را دوست نداشتند ...آن که تو را از دست داد، چه به دست آورد ؟ و آن که تو را یافت، چه از دست داد ؟ آن که جز تو را به عنوان عوض پذیرفت، زیان کرد . [امام حسین علیه السلام ـ در دعایش ـ]
 
سه شنبه 99 شهریور 4 , ساعت 11:20 عصر

هر شب محرم به نام کدام شهید کربلاست؟

در زمان جنگ در خاکریز اول جبهه صدا و نوای حسین حسین بر آسمان طنین انداز بود؛ نه صدای ای ایران. این کشور با نوای یاحسین یاحسین حفظ شده نه ای‌مرز پر گهر. شما دیدید در شب‌های عملیات که سرود «ای‌ایران ای‌مرز پرگهر» جایی نداشت شرف این مملکت با حسین ‌بن‌ علی(ع) تامین شد.
یک وقتی در قم 90 شهید را برای تشییع آورده بودند. سخنران مراسم تشییع من ‌بودم. مادران شهید برای وداع با فرزندانشان در سر خیابان چهارمردان قم ایستاده بودند؛ این مادران شهید گویا فرزندان‌شان را به حجله دامادی می‌بردند. مادران به دنبال نعش جوانان؟ آخر مادر بر سر نعش فرزندش آن هم اربا اربا؟!
آنجا بود که با خودم گفتم دین خدا را نه سخنرانی تو حفظ کرده و نه فتوای فلان عالم. وقتی خدا بخواهد دین را حفظ کند این‌گونه آن را حفظ می‌کند. این است که الان اگر کسی بخواهد بداند سند شش دانگ این کشور به نام کیست؛ باید گفت سیدالشهدا. کشور ایران را اسلام و خون سیدالشهدا حفظ نمود.


سه شنبه 99 شهریور 4 , ساعت 11:17 عصر

ماه محرم، ماه پیروزی آگاهی بر جهل

امام حسین(ع) یعنی دوری از مال حرام
امام حسین(ع) یعنی دروغ نگفتن
امام حسین(ع) یعنی حمایت از فقیر
امام حسین(ع) یعنی رعایت حق الناس
امام حسین(ع) یعنی ربا نخوردن
امام حسین(ع) یعنی ظلم نکردن
امام حسین(ع) یعنی ظلم نپذیرفتن
امام حسین(ع) یعنی دست یتیم گرفتن
امام حسین(ع) یعنی نماز اول وقت
امام حسین(ع) یعنی حمایت از مظلومان
امام حسین(ع) یعنی اهمیت به خانواده
امام حسین(ع) یعنی رعایت حقوق طبیعت
امام حسین(ع) یعنی محبت به مردم
امام حسین(ع) یعنی مراعات حق همسایه
امام حسین(ع) یعنی حرام بودن اختلاس
امام حسین(ع) یعنی مراقبت از بیت المال


امام حسین(ع) یعنی پایبند بودن به همه ی ارزشها و دوری از همه ی رذیلت ها و ماه محرم نماد زنده نگه داشتن این امام است.


دوشنبه 99 شهریور 3 , ساعت 11:44 عصر

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بن‌مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد. بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد


دوشنبه 99 شهریور 3 , ساعت 11:42 عصر

وقایع روز پنجم محرم الحرام؛ ذکر شهادت عبدالله بن الحسن (ع)

پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید.
گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.
گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) یا باب رحمه الله الواسعه


دوشنبه 99 شهریور 3 , ساعت 11:37 عصر

خیر فراوان در پنج چیز

«خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَکُنْ فِیهِ کَثِیرُ مُسْتَمْتِعٍ: اَلْعَقْلُ، وَ الدّینُ وَ الاَدَبُ، وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ».

امام حسین (ع) فرمود: «پنج چیز است که در هرکسى نباشد، خیر زیادى در او نیست: عقل، دین، ادب، حیا و خوش‏خویى».

(حیاة الامام الحسین(ع)، ج 1، ص181 )

#سبکزندگیاسلامی


یکشنبه 99 شهریور 2 , ساعت 11:29 عصر

شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده‌اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته‌ای نداشت و به گفته خودش مأمور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب‌ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.


یکشنبه 99 شهریور 2 , ساعت 11:26 عصر

 چهار شرطِ همراهی با کاروان امام حسین(علیه السلام ):
«مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ
وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ‏ مَعَنَا»
برنامه مراسم عزاداری ایام محرم در حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
در همین فراز کوتاه،
چهار شرطِ همراهی با کاروان عاشورا ذکر شده است:

شرط اول:
 از جان گذشتن«بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَه‏». 
اگر کسی می‌خواهد با امام حسین حرکت کند، باید جانش را در کفِ دست بگیرد و همه سرمایه‌اش را بیاورد.
امام حسین(علیه السلام) با همه کسانی پا به این میدان می‌گذارند که می‌دانند جان دادن در رکاب سیدالشهداء «غرامت» نیست، بلکه «غنیمت» است.

شرط دوم:
آمادگی لقاء‏ الله
اگر کسی خودش را آماد? لقاء‌الله کرده و مشغول به دنیا نیست، بلکه از دنیا بزرگ‌تر شده و دلش از دنیا بیرون رفته است، می‌تواند با سیدالشهدا(ع) حرکت کند.
کسانی که هنوز از دنیا بزرگ‌تر نشده‌اند و تمام هَمّشان این است که به چرب‌وشیرین دنیا برسند، با امام همراه نمی‌شوند.

 شرط سوم:
کوچ از دنیا. «فَلْیَرْحَل‏».
کوچ به‌معنی مسافرت نیست. «مسافر» غیر از «راحل» است. وطنِ مسافر در پشت‌سرش قرار دارد؛ می‌رود و برمی‌گردد! اما راحلْ آن کسی است که دل از وطن شسته، چشم از وطن برداشته و وطنش پیشِ روی اوست؛ لذا به فکر برگشتن نیست.

 شرط چهارم:
معیت با امام: فَلْیَرْحَلْ‏ «مَعَنَا».
باید خودش را به امام برساند. مهم‌ترین نکته در سفر الی الله همین است: راهی به سوی خدا نیست الا با امام. این راه با پای ما رفتنی نیست؛ نه با پای دل، نه با پای عقل.
آن‌هایی‌که با امام حرکت نمی‌کنند طعم? شیطان می‌شوند؛ گاهی اشتیاق و بی‌قراری هم دارد، شوری هم در دلش می‌افتد، دلش گرم می‌شود، می‌خواهد به سمت خدا حرکت کند، ولی اگر با امام حرکت نکند به مقصد نمی‌رسد.

لبیک یا حسین علیه السلام


شنبه 99 شهریور 1 , ساعت 9:6 عصر

روز سوم ماه‌ محرم‌الحرام,روز سوم ماه‌ محرم‌,سوم ماه‌ محرم‌,حضرت رقیه,

سوم محرم؛ روز حضرت رقیه

روز سوم ماه‌ محرم‌الحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کرده‌اند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش می‌کند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان می‌کند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را می‌چشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمه‌ها، فرو رفتن تیغ‌ها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟!

رقیه پدر را می‌خواهد، تاب تحمل دوری از پدر را ندارد، همه اینها بهانه است تا هرچه زودتر به سوی پدر پر کشد و از شر قساوت‌های زمانه رهایی یابد، لعنت خدا بر خبیث‌ترین افرادی که حرمت خاندان آل الله را شکستند و دیگر جایی برای بخشش باقی نگذاشتند.

‌پس از اینکه هیاهو در دشت نینوا به خاموشی می‌گراید و خاندان آل طه پس از یک روز پر از مصیبت با بدن‌های زخمی مدتی کوتاه را به استراحت می‌گذارند و در شب شام غریبان،‌ حضرت زینب (س) در زیر خیمه نیم سوخته‌ای، خواب بر چشمانش سنگینی می‌کند، در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را دید، عرض کرد «مادرجان،‌ آیا از حال ما خبر داری؟!»، حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود «تاب شنیدن ندارم»، حضرت زینب (س) عرض کرد «پس شکوه‌ام را به چه کسی بگویم؟»، حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود «من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (ع) جدا می‌کردند،‌ حاضر بودم، اکنون برخیز و رقیه (س) را پیدا کن».
در این هنگام حضرت زینب سراسیمه از خواب برخاست، هر چه صدا زد، ‌حضرت رقیه (س) را نیافت و با خواهرش ام کلثوم(س)،‌ درحالی که گریه می‌‌کردند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند؛‌ تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند، کنار بدن‌های پاره پاره؛ رقیه (س) را دیدند که خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده‌ و درحالی که دست‌هایش را به سینه پدر چسبانیده است، درد دل می‌کند، حضرت زینب (س) او را نوازش داد و در این وقت سکینه (س) نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند، در مسیر راه،‌ سکینه (س) از رقیه (س) پرسید «چگونه پیکر پدر را پیدا کردی؟»، او پاسخ داد «آن قدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، ‌من در اینجا هستم».

السلام علیک یا ابناه وامصیبتاه بعد فراقک واغربتاه بعد شهادتک

این استاد جامعة‌الزهرا(س) درباره شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها بیان می‌کند: آن گونه کامل بهایی نقل می‌کند که حضرت رقیه خیلی گریه می‌کردند که از شدت گریه زنان اهل بیت به گریه افتادند بعد می‌گوید از شدت گریه زنان آل طه، یزید از خواب بیدار می‌شود و می‌پرسد که چه شده است، که به او می‌گویند کودک حسین خیلی بی تابی می‌کند و یزید دستور می‌دهد سر مبارک امام حسین را نزد رقیه علیهاالسلام ببرند. کامل بهایی نقل می‌کند که وقتی سر را به نزد حضرت رقیه آوردند که ایشان بیشتر گریه کردند و ترسیدند و فریاد زدند و طولی نکشید که جان از بدنشان پر کشید


شنبه 99 شهریور 1 , ساعت 8:56 عصر

شهید مطهری:
روضه خوانی از کجا آمده است ؟


بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها  باید گریست!
انسان وقتى که در تاریخ نگاه مى ‏کند، مى‏ بیند که به سر این حادثه چه ‏ها آورده ‏اند! به خدا قسم حرف حاجى [نوری] حرف راستى است. مى‏ گوید امروز اگر کسى بخواهد بر امام حسین علیه السلام بگرید، بر این مصیبت هایش باید بگرید، بر این تحریف ها و مسخ ها و دروغ ها باید بگرید.
کتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى.
حاجى فرموده بود که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است.
 حقیقت این است که من این کتاب را ندیده بودم. خیال مى ‏کردم در آن یکى دو تا از این حرف هاست، بعد که این کتاب را ( که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است. ادامه مطلب...

شنبه 99 شهریور 1 , ساعت 8:52 عصر

بنا بر یک رسم پیش از اسلامی که بعدها به اسلام نیز راه‌یافت، اعراب در چهار ماه ذی‌حجه، ذیقعده، رجب و محرم مه به ماه‌های حرام موسومند، ترک مخاصمه کرده و نمی‌جنگیدند. یعنی که در آن‌ها جنگ حرام بود.

پرچم سرخ امام حسین(ع) رنگ «عزا» می‌گیرد

دو قبیله که با هم در جنگ بودند تا وارد ماه حرام می شدند. جنگ را موقتا ترک کرده اما برای آنکه اعلام کنند که: در حال جنگند و این آرامش از سازش نیست و ماه حرام رسیده است و چون بگذرد جنگ ادامه خواهد یافت، سنت بود که بر قبه خیمه رئیس قبیله پرچم سرخی برمی‌افراشتند تا دوست و دشمن بدانند که: «جنگ پایان نیافته است. بگذار این ماه‌های حرام بگذرد.»

بیش از 1300سال است که جنگ کربلا پایان یافته و بر صحنه جنگ آرامش مرگ سایه افکنده، اما می‌بینیم که بر قبه آرامگاه حسین پرچم سرخی در اهتزاز است:  که یعنی بگذارید این «سالهای حرام» بگذرد...

(البته در نقلی دیگر هم آمده در میان اعراب رسم بوده که وقتی کسی به نا حق کشته می شده بر روی مقبر? وی پرچم قرمز رنگی قرار می دادند تا زمانی که از قاتلانش انتقام بگیرند.)

در سالهای اخیر تنها در ماه محرم این پرچم سرخ با پرچمی سیاه جایگزین می‌شود که تنها به خاطر القای عزاداری است و اصولا ریشه تاریخی ندارد.

اما چرا پرچم حسینی سبز نیست؟ مگر سبز رنگ «سیدها» نیست؟؟
 اصولا این رنگ بین اعراب چندان کاربرد نداشته است و این ایرانیان تازه مسلمان بودند که از سر باورهای پیشااسلامی، که رنگ سبز را متعلق به الهه بانوی آب و زندگی، یعنی آناهیتا می‌دانسته و آن را مقدس می‌پنداشتند، برای اهل‌بیت تصور و تجسم شد! یعنی ایرانی مسلمان چون از سابقه تاریخی رنگ پوشاک خبر نداشت، وقتی خواست تصویری از اهل بیت بکشد یا آنها را توصیف کند، ندانسته رنگ مقدس خود، یعنی رنگ سبز را به آنها نسبت داده، در نقاشی‌ها لباس آنها را با این رنگ تجسم کرد. شال سبز، عمامه سبز و شنل سبز. این شد که تنها ما ایرانیان (و اقوام با سابقه فرهنگ ایرانی) لباس اهل بیت را سبز میپنداریم.
 
 در واقع رنگ لباس اعراب مسلمان سفید بود.(هنوز دشداشه‌های اعراب سفید است) عرب جاهلی تیره و سیاه می‌پوشید. وقتی اسلام علنی شد پیامبر برای آنکه مسلمان از غیر مسلمان تمیز داده شود دستور فرمود مسلمانان کامل سفید بپوشند. لذا از عمامه تا قبا سفید رنگ  بود تا در یک روز عاشورا، امام صادق عمامه سفید خود را با عمامه سیاه عوض فرمود. از علت آن پرسیدند فرمود ما اهل بیت تا ابد عزادار جدم حسین خواهیم بود.
از این روست که عمامه روحانیون شیعه‌ی «سید» سیاه است و سایر روحانیون سفید رنگ است.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ