سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در هر یک از امّت من که نه دانشمند است و نه دانشجو، خیری نیست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 102 شهریور 24 , ساعت 8:46 عصر

رمان «غریب قریب» اثر مرحوم سعید تشکری است که در رثای امام رئوف نگاشته شده‌ و داستانش درباره ساخت و بازسازی مرقد ملکوتی امام رضا (ع) در دوره‌های مختلف تاریخی است.

«غریب قریب» داستان‌هایی چند صد ساله از حرم امام رضا(ع)

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، رمان «غریب قریب» اثر مرحوم سعید تشکری است که در رثای امام رئوف نگاشته شده‌است. این کتاب روایتی است از خادمان آستان حضرت که ماجرای شیفتگی‌شان در سال‌ها و دوره‌های مختلف تاریخ رخ داده است و اینگونه هزار ماجرای پر فراز نشیب از سر کشورمان گذر می‌کند.

زنده یاد سعید تشکری نویسنده کتاب «غریب قریب»، روایت‌هایی در دوازده بخش از ساخت این بارگاه معنوی را از دوره‌های نوغانیان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، چنگیزی ها، ایلخانان، تیموریان، صفویان، افشاریان و قاجار را در جلد اول این مجموعه و ادامه قاجار، پهلوی اول و دوم تا انقلاب اسلامی را روایت کرده است.

در بخشی از «غریب قریب» می‌خوانیم:

« اینجایم؛ به تماشا، به وداع با دیارم، دیار پدرم و پدرانش. و مادری که خواست کسی نداند مدفنش کجاست؛ زهرای مرضیه، بانوی دو عالم. حرم جدم و مسجد النبی را دیگر نخواهم دید و بقیع را.

بی‌رضایت، رضا را به سفر می‌برند. مردمم را دوست دارم، همان گونه که آنها مرا. برایم مهربانند. نه در این دیار که در همه بلاد مسلمین، مردم به من مهربانند. اما آنان که مرا به مرو خواسته، نه به مهر، که به جبر مرا می‌برد، به ولایت.

و من از شهرم، کوچه هایش، یادگارانی که در این خاک خفته‌اند و از دلبستگی‌هایم جدا می‌شوم. پیکی برای بردن من به خراسان آمده است. مدینه! شهر پیامبر خدا، وداع...

« نشسته بر کجاوه، با دلی که جا مانده، دیار به دیار می‌آیم. از مدینه تا بصره، تا اهواز و بهبهان و فارس... تا خراسان، به سوی مرو، به سوی تو.

من مهاجرم؛ همان گونه که جدم، رسول خدا هجرت کرد،از مکه به مدینه و این هجرت سرآغازی شد برای همه مسلمین. و حالا نوبت من است. آغاز سفر، آغاز همدلی است. آواز همدلی است؛ با مردم روزها و سال‌ها و قرن‌های بعد. خورشید سوزان صحرا، ستاره‌های آغوش کویر، دیاران و یاران هردیار، شاهدان این سفرند.

و خداوند با آنان که برای رضای او هجرت می‌کنند، هزار وعده دارد. دل خوشم که سفرم، منشاء خیر باشد، که هست. به غریبی مرا می‌بری؛ اما غریب نخواهم ماند. باشد که دنیا برای دیدار من سفر کند. شهر من، مشهد الرضا، منتظر است...»

«غریب قریب» یک رمان اپیزودیک است که به جای شخصیت‌ محوری به سراغ مکان‌ محوری رفته و در واقع مکان، قهرمان داستان است که همان مضجع شریف و آرامگاه امام رضا(ع) است.

سعید تشکری، نویسنده، کارگردان و رمان‌نویس ایرانی متولد سال 1342 در قوچان استان خراسان‌رضوی است که در سال 1400 در سن 58 سالگی در گذشت. وی فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بین‌المللی کانون جهانی تئاتر ITCA، مدرس ادبیات نمایشی، داستان‌نویسی و نویسنده بیش از 40 عنوان کتاب چون «سبزآبی»، «مفتون و فیروزه»، «آبی‌ها» و ... است که بسیاری از آن‌ها در مورد حضرت رضا (ع) و مشهد به نگارش درآمده‌است.

در جلد اول از این مجموعه 2 جلدی نیز می‌خوانیم:

«می‌خواهم بدانید از نوجوانی تا به امروز که مادری شده‌ام و عروس خاندان تیموری‌ام، هیچ چیز در دلم تغییر نکرده، جز ارادت و مهرم به شما که هر روز افزون می‌شود. می‌خواهم بدانید در همه این سفرهای جنگی که همراه شاهرخ بوده‌ام، جز با نگاه به هنر معماران و کاشی‌کاران و سنگ‌تراشان که می‌توانم آنها را برای خدمت به شما، به همراهی و همیاری برگزینم، به هیچ بنایی نگاه نکرده‌ام و به چیزی جز خدمت به شما نیندیشیده‌ام. برایم گوهرشاد ماندن به نیک‌نامی در کنار شما بیشتر از هر فتح و پیروزی، خوشایند و دلپذیر است.»

اثر 2 جلدی «غریب قریب» به قلم مرحوم سعید تشکری با همت انتشارات آستان قدس رضوی به‌نشر به چاپ رسیده است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ