سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دردانشش اختلاف و دوگانگی نباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
 
پنج شنبه 99 شهریور 13 , ساعت 4:54 عصر

ساعت به ساعت روز عاشورا چگونه گذشت؟ - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان |  Mehr News Agency

گویند : حدود هشتاد سال پیش ، یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند...

آن زمان ایشان جوان بوده و روضه خوان دهه اول محرم بوده، به یکى از روستاهای اطراف می رود. در روز ى که برف سنگینى مى ‏آمده ، وقتى روضه اش تمام مى ‏شود، به یک روستای دیگر با فاصله مثلاً یک فرسخ مى رود...

خودش نقل می کند:

عباى زمستانیم را به سر کشیدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگینى مى‏ آمد. مقدارى که آمدم احساس کردم، گویا یک سوارِ دیگر از پشت سر من، دارد مى‏ آید.

حدس زدم یه نفر از روستا آمده مراقب من باشد.

آن آقا که پشت سر من مى ‏آمد ، گفت: آ سید مصطفى سلامٌ علیکم.
گفتم: سلام علیکم.
گفت: مسئلةٌ(یعنی سؤالی دارم).
گفتم: بفرمایید !
 گفت: آیا در روز عاشورا، دشمن بر جسد حضرت سیّدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم: بله ،  من در تاریخ خوانده‏ ام که چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند: و اسب ها هم بر بدن رفتند؟
گفتم:  بله ، در تاریخ هست که اسب ها هم بر بدن رفتند.


مدّتى گذشت و یک خُرده جلوتر آمدیم.

باز آن آقا گفتند: آسید مصطفى ! آیا متوکل عباسی خواست قبر حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) را منهدم کند؟
گفتم: بله ، سعى کرد که از بین ببرد.

گفت: گاوها را فرستاد که قبر را شخم بزنند و مساوى کنند؟
گفتم: من در تاریخ خوانده‏ ام که فرستادند اما گاوها نرفتند.

گفت:  چطور؟ اسب که حیوان نجیب و خوش فهمى است و در عالم خودش بیش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارک حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بین نبردند؟!

آقا سید می گوید:

من به فکر رفتم که عجب سؤالى شد !
این از محدوده توانائى فکری این آبادى و این منطقه بیرون است. داشتم به جوابش هم فکر مى‏ کردم.

گویا حس کردم از همان پشت سر ، نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سؤال به نظرم آمد.

گفتم: البته این قضیه یک جوابى دارد.
گفتند: چى هست؟
گفتم: در روز عاشورا حضرت سید الشهداء (علیه ‏السلام) خواسته بودند که هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى این یک مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند که اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.

اما در جریان متوکل، اینها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بین ببرند.
نظر امام حسین (علیه السلام)  بر از بین رفتن آثارشان نبود ؛ خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به این وسیله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند.

آن آقا که پشت سر بود، فرمود: درست است.

آقا سید مصطفی می گوید:

پشت سرم را نگاه کردم دیدم هیچ کسى نیست حتى جاى پائى غیر از همین مسیرى که من آمده ام ، نیست ... !

اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و عجّل فرَجهم و العن أعداءهم أجمعین



لیست کل یادداشت های این وبلاگ