سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 02 دی 4 , ساعت 7:56 عصر
شهید محمدرضا پورکیان

محمدرضا پورکیان که یک بار طعم زندان‌های مخوف ساواک را چشیده بود، خوب می‌دانست نام و مشخصات اصلی‌اش توسط ساواک شناسایی شده است. از این رو نام مستعار «رضا احمدآبادی» را برای خود انتخاب کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق: محمدرضا پورکیان در دوران نوجوانی تمام وقت خود را در جهت فعال کردن مسجد جامع امیدیه صرف کرد و برای آشنا کردن مردم با مسائل جاری کشور و خیانت‌های شاه و اطرافیانش، از روحانیان بنام آن روز برای سخنرانی در مسجد جامع دعوت کرد. برگزاری کلاس‌های معارف و احکام اسلامی و همچنین آموزش قرآن و تاسیس کتابخانه، گوشه دیگری از فعالیت‌های او بود. البته باید آوردن کتاب‌های مذهبی ممنوع به امیدیه را به واسطه ارتباط با علما و مراجع عظام در قم، به این فعالیت‌ها اضافه کرد. ادامه مطلب...


لیست کل یادداشت های این وبلاگ