سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صدقه دارویى است درمانبخش و کردار بندگان در دنیاى آنان پیش دیده‏هاشان بود در آخرت ایشان هرچه را در این جهان کنند ، در آن جهان بینند . [نهج البلاغه]
 
جمعه 89 اردیبهشت 24 , ساعت 11:8 صبح

شفاعت حضرت زهرا علیهاسلام:


فرات بن ابراهیم نقل مى‏کند که امام صادق علیه السّلام فرمودند: جابر از حضرت باقر علیه السّلام درخواست کرد حدیثى در فضایل جدّه تان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام بفرمایید تا هنگامى که من آن را براى شیعیان نقل مى‏کنم شادمان شوند.


حضرت امام باقر علیه السّلام فرمودند: پدرم به واسطه جدّم علیهماالسّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نقل مى‏کردند که آن حضرت فرمودند:

 
در روز قیامت، هنگامى که همه انسانها درز صحنه محشر گرد آمدند، منبرهایى از نور براى پیامبران و جانشینان و فرزندان آنها نصب مى‏کنند، پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روى بلندترین منبر مى‏نشینند و خطبه مى‏خوانند، پس از آن، حضرت على علیه السّلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام خطبه مى‏خوانند، آنگاه ندا مى‏رسد: اى اهل محشر سرهاى خود را فرو افکنید و چشمهاى خود را به پایین بیاندازید، اینک فاطمه زهرا علیهاالسّلام به سوى بهشت مى‏رود، جبرئیل علیه السّلام ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشت مى‏آورد، حضرت زهرا علیهآالسّلام بر آن سوار مى‏شوند، فرشتگان بسیار اطراف آن حضرت علیهاالسّلام را مى‏گیرند و او را به سوى بهشت مى‏برند، چون به در بهشت مى‏رسند، فاطمه زهرا علیهاالسّلام برمى گردد، از سوى خداوند خطاب مى‏رسد: اى دختر حبیب من! چرا روبرگرداندى و به بهشت داخل نمى‏شوى؟

 
حضرت زهرا علیهاالسّلام پاسخ مى‏دهد: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزى قدر و منزلت من شناخته شود.

 
پس خداوند سبحان مى‏فرماید: اى دختر حبیب من! برگرد و ببین، هر کس محبت تو یا یکى از فرزندان تو در قلب اوست، دست او را بگیر و به سوى بهشت ببر.

 
امام باقر علیه السّلام فرمودند: اى جابر! سوگند به خدا، حضرت زهرا علیهاالسّلام در آن روز همانند پرنده‏اى که دانه خوب را از دانه فاسد جدا مى‏کند، شیعیان و دوستداران خویش را از این سو و آن سو جمع آورى مى‏کند. پس وقتى شیعیان حضرت زهرا علیهاالسّلام همراه با او نزدیک در بهشت رسیدند، خداوند به دل آنها مى‏اندازد که بازگردمد. چون بازگشتند، خداوند به آنها مى‏فرماید: اى دوستان من! از چه رو بازگشتید در حالى که من شفاعت حضرت فاطمه علیهاالسّلام دختر حبیبم را در مورد شما پذیرفتم. آنها پاسخ مى‏دهند: پروردگارا! دوست داریم که قدر و منزلت ما در چنین روزى شناخته شود. پس خداوند سبحان به آنها مى‏فرماید: اى دوستان من! برگردید و ببینید چه کسى به خاطر دوستى حضرت فاطمه علیهاالسّلام شما را دوست داشته است. چه کسى به خاطر دوستى حضرت فاطمه علیهاالسّلام به شما غذا داده است. چه کسى به جهت محبت حضرت فاطمه علیهاالسّلام به شما لباس پوشانیده است. چه کسى براى دوستى حضرت فاطمه علیهاالسّلام به شما جرعه‏اى آب نوشانیده است. چه کسى به خاطر محبت حضرت فاطمه علیهاالسّلام از این که دیگران غیبت شما را بکنند، جلوگیرى کرده است، دست آنها را بگیرید و به بهشت ببرید.

 
امام باقر علیه السّلام فرمودند: سوگند به خدا! از مردم باقى نمى‏ماند مگر کسى که در خداوند سبحان شک دارد یا کافر و یا منافق است.

 منبع: عوالم: 1160/11 حدیث 12، بحار: 64/43 حدیث 57

 

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek

 

 

آنشب که شب ، از صبح محشر تیره تر بود
آنشب که از ان ، مرغ شب هم بى خبر بود

آنشب که رخت غم به مه ، پوشیده بودند
آنشب که انجم هم سیه پوشیده بودند

آنشب که خون از دامن مهتاب مى ریخت
اسما براى غسل زهرا (س)  اب مى ریخت

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek


آنشب خد داند خداداند که چون بود
قلب على زندانى فریاد و خون بود

طفلى گرفته استین دانم به دندان
تا ناله خود را کند در سینه پنهان

آنشب امیر المومنین با اشک دیده
مى شست تنها پیکر یار شهیده

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek


مى شست در تاریکى شب مخفیانه
گه جاى سیلى گاه جاى تازیانه

صد بار از رفت و دست از خویشتن شست
تا جان خود را در درون پیرهن شست

مى شست جسم یار خود ارام و خاموش
مى کرد بر دستش نگه طفلى سیه پوش

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek


خود در کفن پیچید ان خونین بدن را
خونین بدن نه ! بلکه جان خویشتن را

چشم از نگه ، لب از نوا، ناى از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست

ناگه فتاد ان تیره کوکب را نظاره
برگرد ماه خویش ، لرزان دو ستاره

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek


دو گوشوار غم ز هوش افتاده بودند
بر خاک تنهایى خموش افتاده بودند

دو جوجه در اشیان بى اشیانه
دو بلبل خاموش مانده از ترانه

از بى کسى دو بال درهم برده بودند
گویى کنار جسم مادر مرده بودند

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek

داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه ها را خواند پاى ان جنازه

کاى گوشه گیران شب غربت بیایید
آخر وداع خویش ، با مادر نمایید

ان پر شکسته طایران از جا پریدند
افتادن و خیزان جانب مادر دویدند

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek


چون جان شیرین جسم او در بر گرفتند
یک بوسه از ان لاله پرپر گرفتند

یکباره از عمق کفن اهى بر آمد
با ناله بیرون دستهاى مادر آمد

در قلب شب ، خورشید خاموش مدینه
بگذاشت روى هر دو ماهش را به سینه

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek

ناگه ندا آمد على بشتاب بشتاب
دو گوشوار عرش را دریاب دریاب

مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روى سینه مادر بمیرند

خیل ملک را رحمى از بهر خدا کن
از پیکر مادر یتیمان را جدا کن

Visa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlekVisa bilden i full storlek



لیست کل یادداشت های این وبلاگ