• وبلاگ : عاشق آسموني
  • يادداشت : داستان طلبه جوان و دختر فراري!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    با سلام
    مير داماد شنيدستم من/که چو بگزيد بن خاک وطن
    بر سرش آمد و از وي پرسيد/ ملک قبر که من ربک من
    مير بگشاد دو چشم بينا/آمد از روي فضيلت به سخن

    اسطقسي است بدو داد جــواب/اسطقسات دگـــــر زو متٌقًــن

    حيرت افزودش ازين حرف ملك/ـرد اين واقعـــه پيش ذوالمن

    كه زبان دگــر اين بنــدة تـــو/مي‌دهـد پاسخ مــا در مــدفـن

    آفريننــده بخنـــديــد و بگفت / تو بدين بنـــدة من حرف مـزن

    او در آن عـالم هم، زنده كه بود/حــرف ها زد كه نفهميـدم من

    موفق باشيد. ياحق